ناکامیهای برای آبیها همچنان ادامه دارد و این تیم برای چهارمین دیدار متوالی طعم تلخ شکست را چشید؛ این بار نیز با نتیجه دو بر صفر برابر تراکتور شکست خورد. عملکرد استقلال در این فصل نهتنها هواداران را ناامید کرده، بلکه نشان از عمیقتر شدن مشکلات و ضعفهای فراوان در ساختار و بازیکنان تیم دارد. آبیپوشان که فصل قبل تنها پانزده گل دریافت کرده بودند، امسال در همین ۹ بازی ابتدایی فصل، شانزده گل خوردهاند و آمارها همچنان نشان از ضعفهای جدی در ساختار دفاعی و عدم تمرکز دارند.
شکست مقابل تراکتور، چهارمین باخت متوالی و پنجمین باخت استقلال در لیگ برتر است که اعتراضات را علیه آنها بالا برده است. عملکرد بازیکنان و مدیریت باشگاه استقلال این تیم را به جایگاهی رسانده که برای هواداران به یک تیم بازنده و شکستخورده تبدیل شده است، وضعیتی که در یک باشگاه بزرگ با میلیونها هوادار و سابقه افتخارات بیشمار، غیرقابل قبول است که البته باید موضوعات فنی را هم به این فهرست دوگانه اضافه کرد.
این چیزهایی است که جامعه هواداری درباره ستارگان استقلال میگوید:
سیدحسین حسینی این فصل به یکی از عوامل اصلی ناکامیهای استقلال تبدیل شده است. اشتباهات پیاپی و عدم تمرکز او در چندین بازی متوالی موجب گلهای سادهای شده که نهتنها به ضرر تیم بلکه به ضرر روحیه هواداران بوده است؛ هوادارانی که انتظار داشتند حسینی دروازهبان مقتدری برای استقلال باشد، اما این روزها تنها نظارهگر ضعفهای او بودهاند.
محمدحسین مرادمند، که در ابتدای فصل تا مرز جدایی از آبیها پیش رفت، این روزها یکی از عوامل اصلی ضعف خط دفاعی تیم است. مرادمند نتوانسته انتظارات را برآورده کند و در بیشتر شکستهای استقلال، نقشی مستقیم داشته و از فرصتی که امسال در اختیارش قرار گرفته نتوانسته استفاده لازم را بهعمل بیاورد.سامان فلاح هم که فقط مبلغ سنگین ۲۰ میلیارد تومان بابت پرداخت رضایتنامهاش به استقلال پیوست، به یکی از خریدهای ضعیف این فصل تبدیل شده و نشان داده که با شرایط استقلال هماهنگ نیست و روی بسیاری از گلها مقصر بوده است.
رامین رضاییان، با سروصدای زیادی به استقلال پیوست و قرارداد سنگینی با این تیم امضا کرد. اما تاکنون، این بازیکن با اشتباهات بزرگ و متعدد، به پاشنه آشیل خط دفاعی تبدیل شده است. او در دربی با دادن یک پنالتی ساده باعث شکست یک بر صفر استقلال مقابل پرسپولیس شد و در بازی مقابل النصر، رونالدو به راحتی از روی سر رضاییان تک گل بازی را به پایهگذاری کرد. او حتی در دیدار با خیبر نیز مقصر اصلی گل حریف از روی نقطه کرنر بود و در برابر تراکتور اشتباهی فاحش داشت که به گل دوم تیم تبریزی و گلسازی مهدی ترابی انجامید. چیزی که نرخ علاقمندی به او را کاهش داده است.
گوستاوو بلانکو، مهاجم آرژانتینی که برای جذبش قرارداد مهرداد محمدی و آرمین سهرابیان فسخ شد و حتی دومی مجبور به جدایی از تیم شد، هنوز نتوانسته حتی یک گل برای استقلال بزند. انتظار میرفت او به عنوان مهاجمی تأثیرگذار ظاهر شود، اما عدم توانایی او در گلزنی، خط حمله استقلال را به یکی از ضعیفترین خطوط حمله این فصل تبدیل کرده است. او به وضوح مدنظر مربیان جدید استقلال هم نیست و باید در انتظار جداییاش بود.
در سمت چپ دفاع، میلاد زکیپور و ابوالفضل جلالی با ادعای حضور در تیم ملی، فصل بدی را پشت سر میگذارند. زبیر نیکنفس و آرش رضاوند نیز، که هر سال قراردادشان تمدید میشود، همچنان بیخلاقیت و کماثر در مرکز میدان عمل میکنند.
جلالالدین ماشاریپوف، ستاره ازبکستانی، نیز هرگز نتوانسته نیمی از تواناییهایش را که در تیم ملی ازبکستان به نمایش میگذارد، در استقلال تکرار کند. انتظار میرفت او یکی از بازیسازان اصلی استقلال باشد، اما عملکردش تا اینجای فصل بیتأثیر و ناامیدکننده بوده است.
بازیکنان دیگری مانند آرمان رمضانی، علیرضا کوشکی و محمدحسین اسلامی نیز سطح و کیفیت لازم برای حضور در تیمی چون استقلال را نداشتهاند. عملکرد این بازیکنان به وضوح نشان میدهد که نمیتوانند بار سنگین تیمی با این حجم از انتظارات و هواداران را به دوش بکشند. . دو بازیکن خارجی جدید استقلال نیز آن آش دهنسوزی که عنوان میشد، نبودهاند و شاید میشد در مارکت ایران بازیکنانی با کیفیت اندونگ و کاکوتا جذب کرد و هزینه سنگین جذب آنها را به مهاجم ششدانگ 1.5 میلیون دلاری اختصاص داد.
بههرحال این بخشی از این نظرات تند درباره ارکان اصلی باشگاه استقلال، بازیکنان است. ستارههایی که همه به هرحال کیفیت لازم برای پوشیدن این تیم را داشتهاند اما امروز نمیتوانند نمایش مدنظر را داشته باشند و به همین دلیل از چشم هواداران افتادهاند و در نهایت کمپینی علیهشان تشکیل شده که انگار همه چیز وابسته به عدم تعهد و تعصب آنهاست تا جایی که شاید اگر اختیار به موسیمانه داده شود، حداقل ده بازیکن باید در نقل و انتقالات نیمفصل در لیست خروج قرار بگیرند.
البته از ابتدای فصل با جذب غیرمنسجم دو بازیکن بوسنیایی بدون هماهنگی با کادر فنی و شکلدهی تیمی که فاقد تعادل و بالانس لازم است، استقلال را به تیمی بینظم تبدیل شده بود. ترکیب ناقصی که تنها یک مدافع راست دارد و دو مهاجم با سبک بازی مشابه، نشاندهنده عدم برنامهریزی مناسب و بیتوجهی به نیازهای واقعی تیم است.
در کنار این انتقادها نباید از یاد برد که مدیریت باشگاه در این بحران نقش اصلی و عمده تری دارد: احمد شهریاری، رئیس هیئت مدیره، و فرشید سمیعی، مدیرعامل، با تصمیمات اشتباه و بدون استراتژی دقیق. این مدیران در حالی که هیچ نشانهای از تغییر مثبت در تیم نمیبینیم، همچنان بر مسند خود ماندهاند و همراه تیم به عربستان رفتهاند تا بیاموزیم صرف حضور یک هولدینگ قدرتمند اقتصادی نمیتواند نتایج مثبتی در استقلال به وجود بیاورد.
اصل بحران، از شروع حاشیهسازی برای سرمربی وقت در هفته سوم زده شده، زمانی که برای تغییر خیلی زود بود اما اولین دومینوی سقوط را به زمین انداخت تا دیوارها یکی پس از دیگری فروبریزند و امروز سرمربی جدید کاملا ناتوان از تغییر به نظر برسد. استقلالی که اصلا شبیه به نایب قهرمان و صدرنشین اغلب اوقات لیگ در فصل گذشته نیست.
source