پپ گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی میگوید: «هوادار تیم پول بلیت میدهد تا به ورزشگاه بیاید و برد تیم با بازی خوب را ببیند، نه اینکه دلخوش به خاطرات قبلی تیمش شود.»
حالا این اظهارنظر را بگذارید در کنار بازی با آمار و ارقام در فوتبال ایران. اینکه ما سالهاست معطل رنکینگ فیفا هستیم و آقایان فدراسیوننشین هم سالهاست که دلخوش به این رتبهبندی خیالی و متغیر به خودشان ستاره میدهند. اینکه باشگاههای فوتبال ایران هنوز در دهههای گذشته سیر میکنند و دلخوش هستند به اینکه روزگاری مثلاً آقایی میکردند. اینکه دلخوش هستند به قهرمانیهای سالهای قبل و هوادارانشان را دائماً متوجه آن موفقیتها میکنند.
فوتبال ایران انگار در زمان گم شده و نمیخواهد پیدا شود. اصلا انگار دوست دارد در همان سالهای قبل و سالهای دور بماند، به هر حال خاطرهبازی قشنگ است و هزینهای هم ندارد. مثلاً پرسپولیس را نگاه کنید؛ امروز با انبوهی از مشکلات دست به گریبان است، اما یک آمار منتشر میکند که براساس آن پرافتخارترین تیم لیگ برتر و سوپرجام است که البته هست، ولی امروز چه؟!
استقلال هنوز در دهههای ۵۰ و ۶۰ مانده و هنوز خودش را قهرمان آسیا میداند که بوده، ولی امروز چه؟
مثالهای دیگری هم میتوان زد از جمله در خصوص تیم ملی و تیمهای ردههای فوتبال میتوان مدعی بود که ایران زمانی با تیم امیدش بر آسیا آقایی میکرد، درست هم هست، اما امروز همین تیم حتی مربی هم ندارد. البته مهم نیست، مهم این است که ما روزگاری برترین تیم امید و جوانان آسیا بودیم و با همین خوشیم.
واقعیت این است که آمار و ارقام موجود برای توسعه بیشتر، برای فهمیدن ایرادهای کار و رفع و رجوع آنها، اما فوتبال ما دوست دارد در آمار و ارقام رؤیاپردازی کند. اینکه ما چه بودیم، چه و سالها با همین روند پیش برویم و هوادار فوتبال را هم با همین آمارها بازی دهیم. اما در مقابل این همه خیالپردازی ما، بقیه خوب یاد گرفتهاند که فریب رنکینگ و آمار و ارقام امروز را نخورند. خوب یاد گرفتهاند که چطور کار کنند که آمار و ارقام آینده به سود آنها باشد و همیشه هم آن بالا بمانند، درست برخلاف ما که حتی در آمار و ارقام هم ثبات نداریم، ولی این هم مهم نیست.
مهم این است که ما گذشتهای پرافتخار داشتهایم، همین دلخوشی برایمان کافیست، اینکه امروز کجای فوتبال آسیا و جهان قرار داریم، اهمیتی ندارد.
فوتبال پویاست؛ نمیتوانی در آن درجا بزنی و ادعای حرفهای بودن و پیشرفت داشته باشی. نمیتوانی دلخوش به نتایج سالهای قبل باشی و تصور کنی میتوانی با این دلخوشی پیشرفت کنی. این را ما نمیگوییم، این را بزرگانی نظیر گواردیولا میگویند. بزرگانی که حتی کارنامه پربارشان هم نمیتواند آنها را نجات دهد. آنها یاد گرفتهاند که گذشته را باید فقط در موزهها دید و با آن خاطرهبازی کرد، اما در زمین مسابقه باید امروزی باشی، چون قرار نیست بابت افتخارات گذشته امتیازی بگیری.
این اصلیترین گمشده فوتبال ایران است، فوتبالی که در تاریخ خود گمشده و انگار نمیخواهد پیدا شود. فوتبالی که برای سال ۱۴۱۴ برنامهریزی میکند، اما هنوز هم دوست دارد در دهههای قبل برای خودش پرسه بزند و خاطرهبازی کند. فوتبالی که با کسب هر موفقیت و پیروزی انگشتشمار سالها عقبگرد میکند، چون خاطره تازهای برای رؤیاپردازی مییابد.
source