سراب استعدادپروری و فوتبالی که فقر ستاره دارد

جوان آنلاین: بی‌برنامگی کل فوتبال ما را تحت‌الشعاع قرار داده و منتقدان و کارشناسان چندین سال است این مسئله را آفت فوتبال ایران نامیده‌اند، منتها مسئولان امر اهمیتی به تأثیرات منفی بی‌برنامگی‌های گسترده نمی‌دهند و برای‌شان مهم نیست حوزه‌های مختلف فوتبال از جمله تیم‌های پایه چه آسیبی به این رشته پرهوادار زده‌اند. 
در شرایطی که ستاره‌های نوجوان و جوان در فوتبال جهان و تیم‌های مطرح خوش می‌درخشند و آکادمی‌های باشگاه‌های بزرگ دنیا سرمایه‌گذاری‌های وسیع و هنگفتی روی کشف و پرورش استعداد‌ها می‌کنند، در کشور ما هنوز بحث سر این است تیم پایه داشته باشیم یا نه، آکادمی فلان باشگاه پرطرفدار منحل شده یا اینکه در مدارس فوتبال چه می‌گذرد! در حالی که کشور‌های دیگر و رقبا تمام هم و غم خود را روی تربیت نسل‌های پایه می‌گذارند. به رغم همه شعار‌ها و وعده‌های تکراری، عملکرد مدیران نشان می‌دهد عملاً هیچ اهمیتی به استعداد‌های آینده‌دار نمی‌دهند که اگر می‌دادند طی این سال‌ها به جای رهاکردن تیم‌های پایه و آکادمی‌ها، برنامه‌ای مدون در دستور کار قرار می‌دادند و نظارت بیشتری روی این رده می‌کردند. 
با اینکه مدارس فوتبال در سطح کشور و به ویژه در شهر‌های پرجمعیت و پایتخت به شکل قارچ‌گونه رشد کرده‌اند ولی عملاً خبری از تربیت نسل‌های جوان و تزریق استعداد‌های ناب به تیم‌های بزرگ و تیم‌ملی نیست. ریشه این ناکامی را نیز باید در ابعاد مدیریتی جست‌وجو کرد. اولین‌باری نیست که اظهارنظر‌هایی در خصوص رد‌وبدل‌شدن پول بین والدین و باشگاه‌ها منتشر شده است. کیست که نداند بازیکنان رده‌های پایه تیم‌های مطرح فوتبال چطور و چگونه جذب می‌شوند. اهل فن به خوبی می‌دانند در انتخاب نونهالان، نوجوانان و راهیابی‌شان به تیم‌های پرطرفدار کشور، پول والدین حرف اول را می‌زند و استعداد و توانایی در بین آخرین فاکتور‌ها نیز قرار ندارند. در چنین وضعیتی عجیب نیست که فوتبال ما با کمبود بازیکنان جوان در سطوح باشگاهی و ملی مواجه باشد و سال‌ها طول بکشد تا یک ستاره جدید در فوتبال ایران بدرخشد. 
وقتی پول، رابطه و مسائلی از این دست سرنوشت بازیکنان پایه را تغییر می‌دهد، نباید منتظر بهبود اوضاع باشیم. باشگاه‌های لیگ‌برتری طبق آیین‌نامه باید رده‌های پایه و آکادمی هم داشته باشند و بعضاً هم دارند، ولی داستان از این قرار است که باشگاه‌ها برنامه‌ای برای استفاده از توانایی‌های بازیکنان این رده ندارند. داشتن آکادمی یا به اصطلاح تیم‌های نونهالان، نوجوانان و جوانان بیشتر برای خالی‌نبودن عریضه است و بس، وگرنه طی این سال‌ها مگر چند بازیکن از رده‌های پایه توانسته‌اند به تیم‌های بزرگسالان همان باشگاه‌ها که اتفاقاً در لیگ برتر هم مدعی هستند راه پیدا کنند و خوش بدرخشند؟ مدارس فوتبال نیز که تکلیف‌شان مشخص است، یک مجوز صادر و اسم یکی دو نفر فوتبالیست‌های قدیمی در بنر‌های تبلیغاتی درج می‌شود. خانواده‌ها نیز فرزندان‌شان را با هزار و یک امید ثبت‌نام می‌کنند و در نهایت عده بسیار اندکی از این بچه‌ها از طرق غیرفوتبالی به برخی تیم‌ها معرفی می‌شوند. جدا از پول‌هایی که این وسط ردوبدل می‌شود، بحث پرونده‌های زیاد شکایت خانواده‌ها از این مدارس هم واقعیت تلخی است که روح ورزش و اخلاق را بار‌ها زیر سؤال برده و آبروی فوتبال را تهدید کرده است. 
این نوع مدیریت بی‌دروپیکر است که فوتبال ایران را به افول کشانده. اگر در این سال‌ها به جای نگاه سودجویانه و تفکرات آماتوری، مدیران حواس‌شان به استعدادیابی و استعدادپروری بود، حالا فوتبال ما از فقر دروازه‌بان ششدانگ، مدافع قوی، هافبک بازی‌ساز و مهاجمان باهوش رنج نمی‌برد. درخشش بارسلونا در ال‌کلاسیکوی اخیر را همه دیدند و اینکه ستاره‌های لاماسیا (آکادمی باشگاه بارسلونا) چطور در مهره‌های اصلی هانسی فلیک در این جدال سنتی بودند. برای خروج از این بحران فرسایشی، چاره‌ای نیست جز اینکه نگاه‌ها تغییر کند تا با فرصت دادن به مدیران لایق، شاهد اجرای دقیق و اصولی برنامه‌های بلندمدت استعدادیابی و پرورش نخبگان رده‌های پایه باشیم.

source

توسط tehruntime.ir