درخواست دایی و صحبتهایش کاملا درست است. مهدی تاج در حالی همچنان بر مسند قدرت در فدراسیون فوتبال نشسته که ظاهرا با پشتوانه بیرونی خودش را ملزم به پاسخگویی نمیداند. هرچند او با هزینه سنگینی که روی دست فوتبال ایران در ماجرای «ویلموتسگیت» گذاشت هم تاوان چندانی نداد و مزدش را با بازگشت دوباره به فدراسیون فوتبال، آنهم با پست ریاست، گرفت.
روزنامه شرق نوشت: فوتبال ایران از سطح خرد تا کلانش سالیان سختی را پشت سر گذاشته است. در این سالها، خاصه در دهه اخیر توفیق آنچنانی در عرصه باشگاهی و ملی در ردههای مختلف حاصل نشده و غیر از یکی دو نوبت که شبیه به جهشی گلخانهای بوده یا از روی اتفاقات غیرمترقبه کار به نسبت مهمی رقم زده، دستاوردی نداشته است. اوج این ناکامی را میتوان در تیم ملی بزرگسالان فوتبال ایران مشاهده کرد که با وجود هزینه زیاد برای آوردن مربیان خوب و مطرح، دستاوردی در پی نداشته هیچ، خسارتی چندبرابر هم وارد شده است.
اوج این ناکامی، همین جام جهانی و جام ملتهای اخیر است که هر دو به میزبانی کشور قطر برگزار شد و در هر دو هم ایران ناکام مطلق بود. در جام جهانی، ایران بدترین نتایج تاریخ را گرفت و در تقابل با انگلیس، با شش گل خورده شکست خورد تا نتیجهای تحقیرآمیز رقم بخورد. در جام ملتهای آسیا هم تیم ملی با وجود در اختیار داشتن ستارههای مطرح فوتبال ایران که از آن به عنوان نسل طلایی یاد میشد، در رسیدن به فینال ناکام ماند، تا این طلسم ۵۱ ساله شود. پیش از آن هم ایران کار مهمی از پیش نبرده است؛ تیم ملی در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه با وجود اینکه شانس صعود از مرحله گروهی را داشت از این مهم بازماند و در جام ملتهای آسیا بعدی هم تا همین نیمهنهایی صعود کرد و بعد از گردونه بازیها کنار رفت.
حالا که نتایج به شکل تکراری برای فوتبال ایران در حال رقمخوردن است، دوباره موج تغییر در کادر فنی تیم ملی ایران به راه افتاده است. موجی که اگرچه درست به نظر میرسد و میتواند مانع از تکرار اتفاقات تلخ گذشته شود، ولی بهتنهایی راه درمان نیست. دستکم این موضوعی است که علی دایی، اسطوره فوتبال ایران، در گفتوگویی که با تابناک داشته به آن اشاره کرده و میگوید: «سیستم و زنجیره نسلسازی برای فوتبال ملی نداریم. مشغول کارهای دیگر هستیم و شاید این چیزها برایمان مهم نیست. مسئله مهم فوتبال ما مدیریت آن است. مدیران فوتبال ما یک دوره کوتاه بعد از ناکامی میروند و غیب میشوند و چند صباح بعد دوباره برمیگردند به حضور همان نفراتی که همیشه شکست خوردهاند! من برای آقای کیروش احترام قائلم، اما ایشان از آسمان نیامد که مربی تیم ملی بشود. مدیریت فوتبال ما با این مربی قرارداد بست.
علی دایی بدون آنکه اسمی از مهدی تاج ببرد، به درستی او را نشانه رفته و تصمیماتش را در ناکامی موجود اثرگذار میداند. مهدی تاج، پیش از این یک بار در دوره نخست ریاستش با یک ناکامی بزرگ روبهرو شد و بعد از افتضاحی که در قرارداد با مارک ویلموتس بلژیکی به بار آورد به بهانه بیماری قلبی، از سمتش استعفا داد و رفت. جانشین او، ولی فرصتی برای عرض اندام نداشت و در حرکتی کودتاگونه از کار برکنار شد تا دوباره فرصت را در اختیار مهدی تاج، همان مدیر شکستخورده دیروز بگذارند.
تاج هم در تصمیمی بحثبرانگیز دوباره کیروش را برگرداند که ماحصلش آن فاجعه جام جهانی بود. پس از جام جهانی هم درحالیکه بسیاری انتظار داشتند مربی سرشناستری روی نیمکت تیم ملی بنشیند تا بتواند با ستارههای بینالمللی کار کند، زمام امور به دستان قلعهنویی سپرده شد که کارنامه این مربی هم در جام ملتهای آسیا پرحرف و حدیث از آب درآمد. حالا پرسش اینجاست که چطور در عرض چند سال، چند بار مربی تیم ملی عوض شده، ولی مدیریت فوتبال ایران که هرگز توفیقی نداشته، تغییری نکرده و اصرار به ادامه حضورش در این فوتبال است. این موردی است که دایی روی آن تأکید دارد.
درخواست دایی و صحبتهایش کاملا درست است. مهدی تاج در حالی همچنان بر مسند قدرت در فدراسیون فوتبال نشسته که ظاهرا با پشتوانه بیرونی خودش را ملزم به پاسخگویی نمیداند. هرچند او با هزینه سنگینی که روی دست فوتبال ایران در ماجرای «ویلموتسگیت» گذاشت هم تاوان چندانی نداد و مزدش را با بازگشت دوباره به فدراسیون فوتبال، آنهم با پست ریاست، گرفت. اینجاست که به درستی باید به روند اتفاقاتی که در فوتبال ایران در یکی دو دهه گذشته رخ داده شک کرد. اصرار بر بقای یک مدیر شکستخورده، حمایتهای نسنجیده از او و تاختن به منتقدان مهدی تاج، برنامهای بوده که فعلا غیر از شکست چیز دیگری برای فوتبال ملی نداشته است.
صحبتهای علی دایی در این مسیر کاملا درست است، ولی نکته اینجاست که بنای این فوتبال از پایبست دچار ضعف است و بابت اظهارات دلسوزانه، گوش شنوایی پیدا نمیشود. تاج و رفقایش هم که همچنان بر همان مدار قدیمی در حال حرکت هستند؛ سکوت، دلگرم به حمایتهای بیرونی و نگاه از بالا به پایین به منتقدان. موردی هم که ظاهرا در این بین اهمیتی ندارد، پیشرفت فوتبال ایران جهت تحقق شعار «ایران قوی، ورزش قوی» است.
source