دلیل واقعیتر میتواند بلایی باشد که دولت بر سر این بازی حساس در لیگ ایران آورده است. هم استقلال و هم پرسپولیس در طول دهههای اخیر تحت مالکیت دولت بوده و از آنجا که باید احتمالا قدرت به یک اندازه بین دو تیم تقسیم میشده، بیشتر بازیها به شکلی پیش رفته که نه سیخ بسوزد و نه کباب. اگرچه این فرضیه گهگاهی در حد شایعه مطرح شده که بهترین نتیجه در دربی برای دولت مساوی است، مرور نتایج کسبشده هم این فرضیه ناراحتکننده را تقویت میکند. پس، برخلاف دیگر بازیهای کلاسیک دنیا که هیجان خالص است، دربی تهران، تحت عوامل بیرونی است و شدت و ضعف اعمال نفوذ این پارامترها در طول زمان متغیر شده است.
روزنامه شرق نوشت: هفته بیستم رقابتهای لیگ برتر امشب با برگزاری حساسترین دیدار لیگ ایران پیگیری میشود که طی آن، استقلال در ورزشگاه آزادی، میزبان رقیب سنتی یعنی پرسپولیس است تا این دو تیم برای صدوسومین بار به مصاف یکدیگر بروند. دربی ۱۰۳ در شرایطی قرار است امشب برگزار شود که پیش از این هم با برنامهریزی عجیب و غریب میرفت تا لغو و به زمان دیگری موکول شود.
البته که این بازی در مقایسه با سالهای دور رنگورو پریدهتر شده و دیگر خبری از حضور ۱۰۰ هزار تماشاگر مشتاق در ورزشگاه که از روز قبل خودشان را به ورزشگاه میرساندند، شب را همانجا سپری میکردند و از هشت صبح ورزشگاه را پر میکردند، نیست. حالا به سختی مجوز حضور ۴۵ هزار تماشاگر اخذ شده که کمترین میزان آن هم حق زنان است. البته که در سطحی کلیتر، این دربی شبیه به دربیهای معروف دنیا نخواهد بود. شاید در مقام مقایسه و هیجانی که حاکم است هرازچندی عنوان شود که این بازی همتای دربی منچستر و میلان و… است، ولی واقعیت با این قیاس همخوانی ندارد.
دلیلش را میتوان ابتدا با بیان ساده چند آمار شرح داد. امشب قرار است دربی ۱۰۳ برگزار شود، ولی جالب است که قریب به نیمی از تقابلهای قبلی این دو مساوی شده است؛ در ۱۰۲ دیدار گذشته رودرروی دو تیم، ۲۶ برد با ۹۴ گل سهم استقلال و ۲۷ پیروزی با ۱۰۱ گل زده سهم پرسپولیس بوده است. ۴۹ بازی این دو تیم با نتیجه تساوی خاتمه یافته است. ۴۹ مساوی به خوبی گواه این امر است که برای این دو تیم، نباختن در این بازی حیثیتی ارزش بیشتری دارد.
هرچند دلیل واقعیتر آن میتواند بلایی باشد که دولت بر سر این بازی حساس در لیگ ایران آورده است. هم استقلال و هم پرسپولیس در طول دهههای اخیر تحت مالکیت دولت بوده و از آنجا که باید احتمالا قدرت به یک اندازه بین دو تیم تقسیم میشده، بیشتر بازیها به شکلی پیش رفته که نه سیخ بسوزد و نه کباب. اگرچه این فرضیه گهگاهی در حد شایعه مطرح شده که بهترین نتیجه در دربی برای دولت مساوی است، مرور نتایج کسبشده هم این فرضیه ناراحتکننده را تقویت میکند. پس، برخلاف دیگر بازیهای کلاسیک دنیا که هیجان خالص است، دربی تهران، تحت عوامل بیرونی است و شدت و ضعف اعمال نفوذ این پارامترها در طول زمان متغیر شده است.
چنین است که مثلا دربیهای مهم در همه جای دنیا، پرگل و مهیج دنبال میشود، ولی دربی تهران غالبا کمروح و کمگل است. پذیرش این موضوع که دربی در ایران و فوتبال بازیشده در این مسابقه با همتایان خارجیاش متفاوت باشد، کمی غریب است، ولی اگر دولت، دستی بر مدیریت یا مالکیت این دو باشگاه نداشت و بخش خصوصی از همان روز اول زمام امور را به دست گرفته بود، میشد امید داشت که این بازی هم شبیه به دیگر دربیهای رایج در دنیا باشد. نتیجه، نوع بازی و تعداد گلهای کمی که در این مسابقه ردوبدل میشود برگرفته از فاکتورهای زیادی است که شاید ترس از سکو در آن سهم بسزایی داشته باشد؛ هرچند نباید فراموش کرد در بازهای چنان تعداد مساویهای کسلکننده زیاد شده بود که صدای هواداران دو تیم هم درآمده بود.
سلطه دولت بر این دو باشگاه، فقط روی کسلبودن آن اثر نداشته است چراکه این مورد مانع از حضور ستارههای نامی فوتبال دنیا در دربی تهران هم شده است. شاید در برههای دست مدیران دولتی برای هزینه جهت خرید بازیکنان خارجی باز گذاشته شده، ولی پرداختی چنان اندک بوده که نمیشد امیدی داشت این بازی را با ستارههای خارجی مزین کرد. همین حالا، دربی ۱۰۳ در حالی قرار است برگزار شود که از بد روزگار، از دو بازیکن ازبک در ترکیب تیمها بهعنوان ستارههای این بازی یاد میشود. اورونوف در پرسپولیس و ماشاریپوف در استقلال قرار است عهدهدار بلندکردن هواداران از روی سکوها باشند، ولی پرسش اینجاست که اگر بخش خصوصی دستی بر مدیریت این دو باشگاه داشت، آیا این امکان نبود که پای ستارههای مشهورتر دنیای فوتبال به این دربی گشوده شود؟
درست است که فضای ایران در این روزها با توجه به تحریمهای صورتگرفته و تبلیغات منفی تعدادی از مخالفان دیپلماتیک ایران به گونهای نیست که بتوان امید داشت ستارههای درجه یک دنیا به آن پا بگذارند، ولی با مرور دربیهای قبلی هم مشخص میشود که حتی در صورت مهیابودن شرایط، باز این بازی خالی از ستارههای کلاس جهانی بوده است. این موضوع به معنی عدم حضور بازیکن خارجی مؤثر در ترکیب دو تیم در دربیهای گذشته نیست، ولی مسئله اینجاست که هیچکدام از آنها نتوانستهاند سفیری جهانی برای تبلیغ فوتبال ایران و دربی تهران شوند.
شاید این مورد بدبینی زیادی در دلش داشته باشد، ولی واقعیت این است که اگر اصرار دولت مبنی بر مالکیت این دو تیم نبود، الان نه حرف و حدیثهای همیشگی مبنی بر دستور برای مساویشدن این بازی وجود داشت و نه اینکه این مسابقه حساس که تابلوی فوتبال ایران است، اینقدر از لحاظ فنی کسلکننده بود. بدیهی است که با تفکرات مالکیت خصوصی، شرایط متفاوت بود و آن وقت دولت هم استرس و فشار نگرانی و ناراحتی بخشی از مردم ایران برای فوتبال را نداشت. البته که این موضوعِ چندان پنهانی نیست و از سالها قبل قرار است این دو تیم به بخش خصوصی سپرده شوند، ولی کیست که نداند خصوصیکردن این دو باشگاه از این جیب به آن جیب کردن است. نهادهای خصولتی دمدستیترین گزینهها برای واگذاری استقلال و پرسپولیس هستند و بعید است که بتوان در سالهای پیشرو حتی با وجود واگذاری سهام دو باشگاه، امیدی داشت که سایه دولت از سر این دو تیم برداشته شود.
ناگفته پیداست که نمیشود در فوتبال و دربی جایی برای استثنائات نگذاشت؛ شاید همین امشب این بازی یکی از جذابترین بازیهای دربی بین دو تیم شود و رکورد بیشترین گل ردوبدل شده هم بشکند، ولی حتی اگر چنین شود باز نباید از کنار بلایی که دولتیبودن این دو باشگاه بر سر فوتبال ایران آورده و تعداد ۴۹ مساوی در ۱۰۲ مسابقه را رقم زده به سادگی گذشت.
source